
گرچه به رنگ ارغوان نیز همانند آژانس شیشه ای رنگ و بویی از تقلید و کپی برداری به خود گرفته بود ، اما حقیقتاً هنر و اندیشه و البته جسارت حاتمی کیا هنوز هم برای من ستودنی است ؛ حد اقل تا جایی که احساس کردم بعد از "درباره ی الی" ، به رنگ ارغوان دومین فیلم ایرانی بود در سال 88 که از دیدن اش لذت بردم.
با اینکه این فیلم حدود 5 سال در برزخ توقیف قرار داشت ، اما به عقیده ی من اکنون که مجوز اکران را به چنگ آورده گویی که بیشتر با شرایط کنونی ایران همخوانی و همراهی دارد؛ گرچه اندیشه و تفکر ابراهیم حاتمی کیا همچون فیلم "به نام پدر" ، بیشتر به تصویر کشیدن میراثی است که نسل پس از جنگ ( در به نام پدر) و پس از انقلاب ( در به رنگ ارغوان) از نسل پیشین خود به ارث می برد...
نسلی که مبارزه کرد
...
نسلی که مبارزه خورد
که البته تعبیر نسل مبارزه خورده در فیلم به رنگ ارغوان بنا بر تصور من بیشتر از اینکه متوجه نقش ارغوان (دختر یکی از مجاهدین انقلاب) باشد ، در نقش ستاری (عامل وزارت اطلاعات) به چشم می خورد و حس می شود.
(ناگفته نماند بازی فوق العاده ی حمید فرخ نژاد در نقش ستاری مثل همیشه پخته و جا افتاده بود)
علیرغم اینکه حاتمی کیا حرف های زیادی را در این فیلم به طور غیر مستقیم و در پس داستان اصلی به تصویر کشید اما در انتهای فیلم ، خواه یا ناخواه ارادت معنی دار اما کمرنگ خود را به وزارت اطلاعات ابراز داشت .
در هر صورت چیزی که کاملاً واضح و مشخص است ، این فیلم در آینده فیلمی کاملاً جنجالی و پر از حاشیه خواهد بود ؛ البته اگر دوباره راهی برزخ نشود و روی پرده های سینما توان مقاومت را داشته باشد.
----------------------------------------------------------------------------
واــــــــــی چقدر خوشحالم که می تونم برات کامنت بذارم....
پاسخحذفنمی دونم چرا واسه پست های قبلیت نمی تونستم کامنت بذارم با اینکه خیلی ازشون خوشم میومد.
من این فیلم رو ندیدم اما حتما اولین برنامه بعد امتحاناتم خواهد بود
واسه پست قبلیت:
از اینکه وقتی چیزی رو تویه وقت خودش نمیفهمیم و بعد وقتی دیگه ارزشی نداره بهش پی میبریم متنفرم
***
پاسخحذفواجب شد این فیلم رو ببینم !
***
Elham
***
سلام
پاسخحذفگاهی از کامنتهایی که خودم گذاشتم حرصم می گیره نمیدونم این به خاطر چیه اما این دفعه ترجیح میدم یه شب روی مطلبت فکر کنم یا حدالق این فیلمو ببینم بعد نظر بدم
گرچه اصلا تو مود فیلم ها و سریالهای ایرانی نیستم اما فکر میکنم این یکی ارزش دیدن داشته باشه!
نمی دونم چرا حاتمی کیا مرتب میره سر صحنه فیلم های مسعود ده نمکی. این هم که ا.نژاد از این فیلم تعریف کرده ذهنیت منفی نسبت به فیلم و خود حاتمی کیا برام بوجود آورده.مطمئن نیستم که برم ببینمش .تازه مموتی گفته باید صحنه هایی ازش اصلاح بشه بعد اصلاح بشه دیدش یا نه خدا عالمه
پاسخحذفاین جوری که تعریف کردن احتمالا اکران عمومی نمیشه
پاسخحذفاکثریت هم از دیدنش بی بهره میمونن
:D
پاسخحذفنه بگو ببینم هدفت چی بود از این بلاگ؟!
می خواستی بگی من رفتم جشنواره؟!
می خواستی بگی پولداری؟!
نه بگو
بگو دیگه
:D
:D
پاسخحذفنه بگو ببینم هدفت چی بود از این بلاگ؟!
می خواستی بگی من رفتم جشنواره؟!
می خواستی بگی پولداری؟!
نه بگو
بگو دیگه
:D
سلام
پاسخحذفحالا که فهمیدی کیه اصلا جا نداره فکر کنی نمی تونم فراموشش کنم و به بودنش معتاد شدم
اصلانم اینطور نیست همونجوری که گفتم من فراموش کردم!!!
تو رو هم باور نمی کنم که بی خیال شده باشی
@سارا
پاسخحذفمنم خوشحالم که بالاخره مشکل بلاگم حل شد
در رابطه با پست قبلی هم
هر چند دیر می رسیم
ولی خب گاهی وقتا بازم جای شکرش باقیه که می رسیم
هرچند به قیمت چیزهایی تموم بشه که دیگه قابل برگشت نباشن
@الهام
البته اگر بذارن اکران بشه و اگر اکران شد سانسور نشه ! ای کاش تو همین جشنواره می دیدی، هنوز بعضی از سینما ها سانس فوق العاده می ذارن
زروان
البته تا اونجایی که من احساس کردم یه جاهاییش اصلاح شده انگار هر چند که می گفتن یه سکانس هم ازش کم و زیاد نشده ولی باز هم به دیدنشش می ارزه
سینا
آره منم همین حدس رو می زنم
بیشتر به خاطر جو مملکت
Yeki!
:پی
چیه حسودیت می شه؟
تازه یه بار دیگه هم می خوام برم ببینم امروز
دلت بسوزه :پی :دی
مهربانی
بابا اعتیاد که چیز بدی نیست :دی
یه بیماریه
مثل جنون
اسنادش هم موجوده :دی
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
پاسخحذفگر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
حالا این مراکز ترک اعتیاد کجا هستند؟
پاسخحذفیکیشو می دونم ! اما به مرکز شروع اعتیاد خیلی نزدیکه! خیابان شهید کدوئی!
خیلی با حاله
ته توهمه!!!!!
تا حالا تو اون خیابون با اون درختاش و صدای آب توهم زدی؟
یه بار امتحان کن
اوه عجب جایی!
پاسخحذفاین خیابونه که گفتی اصلن همون اسمش هم توهم زاست
فک کن
کدووویییی
هوووو هو هووی هووو
این کروکودیل رو کیبرد من چیکار میکنه؟
تو چرا شبیه محمدی شدی؟
هوووی
استاد نمره ی منو پس بده
مرگ بر دیکتاتوووووور
مرگ بر نصف ولایـت فـقیه
واااای
هوووووو
بلاگم بوی هیتلر می ده!!!
اینجا کجاست؟
اینا کی هستن؟
این صندلیه یا باتوم؟
واااای
عجب توهمی
آآآآی!
انگار یه توهم نیم متری وارد بدنم شد
واااووو هوی هوووو
غازقولنگ
مرا هوا کن
پرواز کن محمود
پرررررررواز کن
هوووو
من ندیدمش ، زیاد به سینمای ایران علاقه ندارم
پاسخحذفولی با این توصیف سعی می کنم ببینمش
خیلی ............
پاسخحذفمن سر حرفم هستم
تازه تو هم قول داده بودی کمکم کنی که درسم حذف شه
بد قول ل ل ل ل ل ل ل ل ل
***
پاسخحذفچهارشنبه رفته بویم شیراز ، هوس کردم برم سینما فیلم رو ببینم . توی سینما سعدی اکران می شد . با دیدن صف دو کیلومتری دریافت بلیط کلا پشیمون شدم ، البته پشیمونی توام با حسرت !
***
Elham
***
بابا من و اون امیر بیچاره که هر کاری می شد و به هر کی که می شد رو انداختیم
پاسخحذفخودت که دیدی
می خواستی یه کم درس بخونی دیگه
اصلن حقته
بعدشم امروز به جای اینکه انقدر به خط زیبای من تیکه مینداختی یه کم دقت می کردی میدیدی چه سوتی مهلکی دادم ... برداشتم "یبقی" رو "یبغی" نوشتم
فقط دعا کن تا شنبه صبح کسی نبینه وگرنه آبرومون میره :دی
@الهام
پاسخحذفای بابا :دی
حالا اینجور که من شنیدم عید قراره اکران بشه البته اگر که دست توش نبرن
آدم باید همون روزای اول سریع بره ببینه و الا بعید نیست به سرنوشت مارمولک دچار بشه
حرفت بهم بر خورد!!! یعنی چی که درس می خوندی و حقته و این حرفا؟؟؟
پاسخحذفمشکل من نیست که الان اینطوری شده از افاضات جنابعالیه که من الان اینطوری شدم.....
خواستی بیشتر توضیح میدم.....
بعدشم اگه من متوجه نشدم و خودت تا موقع نصب نفهمیدی کس دیگه ای هم نمی فهمه
پاسخحذفخیالت راحت
بعدشم اگه من متوجه نشدم و خودت تا موقع نصب نفهمیدی کس دیگه ای هم نمی فهمه
پاسخحذفخیالت راحت
من و دوستم امروز رفتیم سینما فرهنگ به رنگ ارغوانو ببینیم هنوز اکران نشده بود! ضایع شدیم: دی
پاسخحذفچرا وبلاگتونو آپ نمی کنید؟
کاش قبل از ایجاد اصلاح در اون بتونیم ببینیمش
پاسخحذفامین من این روزها حال همان کسی را دارم که فقط خطی می گذارد تا بگوید هست اما نه توان نظر دادن هست نه حتی فکر کردن....
پاسخحذفکاش با تولد بنفشه ها دوباره متولد شوم
مجبور شدم اینجا واسه پست بالا کامنت بذارم