جمعه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۹

داد از غم تنهایی!

حکومت های قبلی

حکومت فعلی

حکومت های بعدی ...

...

می دویدیم در نابودی شان

می دویم از جورشان

خواهیم دوید برایشان

...

ندانستیم ، نمی دانیم و نخواهیم دانست

چرا که نخواندیم ، نمی خوانیم و نخواهیم خواند

آنچه از او را

که ندیدیم اش ، نمی بینیم اش و نخواهیم دیدش

چرا که «بت» دیدنی تر بود

و هنوز نیز

«او» را نمی بینیم

چرا که بت ها دیدنی ترند

آنها که مسلط بوده اند بر ما

آنها که مسلط هستند بر ما

و آنها که مسلط خواهند شد به دست ما ...

نمی دانم

این چه کینه ایست که بر «آئین» داریم

و چه اصراری است که بر گردش تاریخ می ورزیم!

.

..

................................................................................

هر چه از ماست ، فانیست

هر چه از اوست ، باقیست

و بی شک تفاوت هاست

میان بینایان عاشق و نابینایان فارغ

۵ نظر:

  1. سال گوساله وار هر چه که بود
    تلخ و شیرین و زشت و زیبا رفت
    ماده گاوی که شیر او خشکید
    ناتوان مانده و سر زا رفت

    گاو هم رفت و نوبت ببر است
    نخورد ببر سبزه های زمین
    اگر امسال رای مان خوردند
    سال دیگر چه هست حربه ی دین؟
    گاو رفته است و ببر آمده است
    ببر یا که پلنگ فرقی نیست
    یک درنده به جای یک آرام
    تو بگو نتیجه آن چیست؟
    فرقشان بین یک خط و خال است
    یک ز یک بد تر آش و کاسه همان
    شاد باشید قاتلی وحشی
    هست سه سال دیگر در وطن مهمان*
    وضع امسال بدتر از قبل است
    می کشم بر نشانه محکم خط
    بهتر آن سال مار گوئیمش
    چون که هم خال دارد و هم خط
    هرچه باشد بدان سال بدی ست
    ببر یا پلنگ (شاید مار)
    سال راحت برای این دولت
    بهر ماست سال زحمت و کار


    از اشعار سید محمدرضا عالی پیام( هالو)
    با اندکی تغییر
    امیدوارم فی******لتر**---////ت نکنند

    پاسخحذف
  2. اگر یه حرف تو زندگیت زده باشی که حقیقت محض باشه همین شعر بوده بنابر این از این به بعد تنها برای او بخوان ، بنویس و بدو ...

    پاسخحذف
  3. ***

    عجبی بالاخره کامنتای وبلاگ شما باز شد !

    من اصولا وقتی یه متنی رو می خونم علاقه شدیدی به ابراز وجود دارم و با کامنت بسته مواجه بشم دماغم صاف می شه !!!

    بگذریم !

    ..................

    "چرا که نخواندیم ، نمی خوانیم و نخواهیم خواند"

    از "آیین" گفتی !

    یک نفر باید از ناآیینش پاک کند ، حسینی وار !!!!

    ....................

    محشر نوشتید ، فوق العاده بود !


    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  4. مهربانی؛
    منظورت فیـلتر بود؟ :دی

    ناشناس؛
    هر گردی گردو نمی شه

    الهام؛
    من جداً شرمندم
    معتقدم یا آدم نباید کاری رو انجام بده
    یا وقتی انجام می ده باید درست انجامش بده
    این وبلاگ هم دقیقاً مثل خودم رو زمین و هوا گیر کرده :دی
    یا باید بیخیالش شم یا اینکه اگر قراره نگهش دارم زنده نگهش دارم نه اینجوری نیمه جون !
    منظورم از آئین همون راهی بود که خالق برای حکومت نشون خلقش داده اما هرگز به جز دو مورد کوتاه چندین ساله به واقعیت متصل نشده
    ...
    در ضمن متشکرم بابت نظر لطفتون

    پاسخحذف
  5. ***

    @ امین
    با این نثر فوق العاده ای که دارید نباید بی خیالش بشین ، یا حداقل من دوست ندارم بی خیال بشین ، چون اینجا حکم یک کلاس درسه برام و گذشته از کلاس درس نثرتون رو دوست دارم !

    .......

    منظورتون از آیین کم و بیش همون برداشتی بود که من از این کلمه داشتم !


    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف