یکشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۹۱
سیاه و سپید
هنگامی که من پنجره های رو به آسمان را می شمردم
تو در حال رفتن بودی
و چه با شکوه شکستی اش
دلی را که قبله ی دوگانه های تو بود
.
...
....
....…
……………………………………………...
به سخره ی نگاهش سیه گشت ... همه باورم
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)