ديروز
صداي چند قطره اشك از كران تا كران امپراطوري تابستون رو به لرزه انداخت
و اين آغاز شمارش معكوس بود
درود بر قاصد پادشاه
..........................
بيا كه در فراق تو
گرفته بوي پاك تو
ديار دل گداز من
ز اشك قطره وار تو
بيا كه خوش رسيده اي
بيا كه چشمهاي من
نشسته خاك پاي تو
بيا ، بيا به جان تو
نمانده طاقتي دگر
بيا شفاي جان من
به قلب داغدار من
ببار هم نواي من
----------------------------------------------
پنج روز ... تمام عمق سكوت او بود