جمعه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۹

پروا...


گاهی تمام نداشته ها

برایمان در حکم آجرهایی هستند

که داشته هایمان را می سازند

و هستند البته

داشته هایی که

به سان کلنگ

نداشته ترین نداشته هایمان را رقم می زنند

.

......

............................

چه نغز است

صدای شلاق ابرها

بر دل ترسوی آسمان ...

۸ نظر:

  1. با قسمت اول پستت خیلی موافقم البته فکر می کنم به کار بردن صفت تفضیلی برای نداشته خیلی درست نیست .چون نداشتن مقداری ندارد . یا چیزی را داریم و یا نداریم .

    پاسخحذف
  2. و چه تلخ است به دیوار نداشته ها تکیه کردن
    و چه دلخراش تر اینکه پنداشته ی داشته ات بر دیوار نداشته ات کلنگ نابودی بزند.....

    پاسخحذف
  3. باهات موافقم...

    وقتی به گذشته نگاه می کنم میبینم حالا بر بلندای نداشته ترین نداشته هایم ایستاده ام و آنها را دارم

    پاسخحذف
  4. ما ندرتاً درباره آنچه که داریم فکر می کنیم ، درحالیکه پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم. شوپنهاور

    پاسخحذف
  5. خسته ام
    از آدمهای کج فهم
    از آدمهای خودخواه
    از آدمهای از خود متشکر
    خسته ام
    بیشتر از هرکسی از خودم
    انگار تو این دنیا نباید هیچوقت صادق باشی
    نباید هیچوقت از احساساتت راحت و صمیمی حرف بزنی
    نباید هیچوقت حرفهای کسی رو باور کنی
    چون هیچوقت دلیلی نداره همه صادق باشند
    همه دلیلی برای دروغ نگفتن داشته باشند
    دنیا گاهی چقدر مسخره میشه با وجود آدمهایی از جنس من یا از جنس دیگری...
    با همه اینها
    تقریبا راضیم
    از اونچه هستم
    از اونچه انجام دادم
    از اونچه گفتم
    حتی از اینکه شنیدم هم راضی ام
    اگرچه گوشهام و قلبم برای شنیدن حرفهایی سر سری به کار گرفته شدند
    گوشهام شرمنده شدند و قلبم زخمی شد
    اما من با همه وجودم شنیدم
    اگر صداقت ندیدم دلیل بر بد بودن من نیست"هست؟
    اگر حرفام طور دیگه برداشت شد و دیگرانی فکرکردند احتمالا خیلی مهمتر از خودم هستند
    و...
    هیچکدومشون خیلی مهم نیست"هست؟
    رنجشی
    زخمی
    دردی
    تلخ-گزنده و شکننده ایجاد کردند که از بین خواهد رفت
    خیلی زود شایدم کمی دیر
    ولی این وسط متضرر من نیستم"هستم؟
    کسی بازنده واقعی
    که دروغ گفته
    یا وهم برش داشته"غیراز اینه؟
    از اونچه بعنوان راه برای زندگیم انتخاب کردم تقریبا راضیم
    از اونچه هستم خوشحالم
    گاهی میلغزم
    بدجوری هم زمین میخورم
    ولی خب "خودم میدونم که قصدم بد نبوده
    حداقل اینه که دلیلی نمی بینم به هربهونه کوچیک و بزرگی
    به هر دلیل مسخره ای
    دروغ بگم
    سرخودم ودیگری رو کلاه بگذارم
    احساسات داشته ونداشته کسی رو به بازی بگیرم
    امروز خیلی دلم گرفته عین همه ی روزهای داشته ونداشته ام ! چقدر من بنده ی ناشکری شدم خدا جونم ؟!!!!!!!!!! خیلی ناشکر! عین یه بچه همیشه در حال شکستن و گریستنم ...کاش می تونستم عین یه بچه گریه کنم !می دونین گریه ی بچه ها هم بی ریا ترین گریه هاس ! مث خندیدنشون ! مث نگاه کردنشون !مث حرف زدنشون ! کاش بچه می موندیم و بزرگ نمی شدیم تا همه جا رو به لجن بکشیم با کارها و حرفامون!

    تو لجن زار زندگی در حال دست و پا کردنم نه تموم میشم و نه این بوی متعفن لجن از زندگیم دور میشه و نه خودم ...............

    باید که خودم رو به دار بکشم !چون نمی تونم تحمل کنم خیلی چیزا ها رو ! به دار زندگی ! خیلی طول می کشه تا نفسم بند بیاد !عجب جون سختم من !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  6. ***

    خیلی عالی نوشته بودین و حس رو خیلی خوب منتقل کردید .

    درباره نداشته ترین هم با نظر زروان مخالفم و معتقد به کار بردن ترین حسی رو منتقل می کنه که به کار نبردنش از انتقالش قاصره !



    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  7. داداشي من قربون محبتت برم .... واسه تبريك تولد هر وقت بياي به موقع هست چون براي من زنده كننده ي امينم هستي .....
    جاي كامنت گذاشتن واسه پست هاي به اون زيبايي رو باز بزار تا بشه احساسم رو بگم

    پاسخحذف
  8. قرتبه خب باز کن این کامنتدونیتو ما بتونیم نظر هوا کنیم خب!

    پاسخحذف